خادم یعنی...
خادم یعنی...
خادم یعنی کسی که کارهای امام را انجام میدهد،کارهای زمین مانده اش را
کارهای امام؟! (مگر امام هم کاری دارد؟)
ادم یعنی اجیر، امور خادم دست اربابش است: مسکن غذا بیمه و ... را همه مدیون ارباب است.
خادم یعنی کسی که هم می نوشد وهم می نوشاند، اگر به مهمانی کسی بروی میگوید بنشین تا برایت غذا بیاورم. اما اگر باتو رفیق صمیمی باشد میگوید: بیا داخل آشپزخانه و خودت از خودت پذیرایی کن وکمک من هم بده. هم مینوشد وهم می نوشاند و هم می رسد هم می رساند.
خادم یعنی موقوفه امام شدن، دربست با امام بودن:
این مدل خادمی، میشود مقدمه بندگی، تا آنجا که: قُل انَ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحیای وَ مَماتی لِلَّهِ رَبِّ العالمینَ{انعام/162} بگو: نماز وعبادات من،و زندگی من ومرگ من همه برای خداوند جهانیان است.
خادم یعنی موقوفه امام شدن، خادم دربست امام شدن. ما حقوقمان را گرفته ایم، حالا وقت کار است،
در مقام دوستی وعشق که اینگونه سخن نمیگویند:مزد،حقوق،دستمزد و...
قصه ، قصه تکلیف است.
به سیاهی عزای تو گرفتار شدم
نشود چشم من از دیدن پرچم خسته...
"علی قدیمی"